زندگینامه پیامبران
مهر و قهر روزي حضرت عيسي علیه السلام از راهي مي گذشت. ابلهي با وي دچار شد و سخني پرسيد. بر سبيل تلطّف، جوابش باز داد، اما آن شخص آغاز عربده و سفاهت نهاد؛ چنان که او نفرين مي کرد، عيسي تحسين مي نمود... عزيزي بدان جا رسيد، گفت: اي روح الله، چرا زبون اين ناکس شده اي و هر چند او قهر مي کند، تو لطف مي فرمايي و با آن که او جور و جفا پيش مي برد، تو مهر و وفايش مي نمايي؟! عيسي گفت: اي رفيق موافق! «کلّ اناء يترشّح بما فيه؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست». از او آن صفت مي زايد و از من اين صورت مي آيد. من از وي در غضب نمي شوم و او از من صاحب ادب مي شود. من از سخن او جاهل نمي گردم و او از خُلق و خوي من عاقل مي گردد.
نظرات شما عزیزان: